پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی. مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد.
پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن ...چمن ها را به من بسپارید؟
" زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."
پسرک گفت: "خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد".
زن در جوابش گفت: که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
" مجددا زن پاسخش منفی بود".
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.
مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم"
پسر جوان جواب داد، " نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم،من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه.
پیام نوشت :
عالم آنکس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند
چقدر ما خودمان را زیر ذره بین قرار میدهیم و آیا خودمان را از زاویه دید دیگران سنجیده ایم. خیلی از ما اعتقاد داریم که کاری که انجام میدهیم بهترین کار و رفتارمان با دیگران شایسته ترین رفتار و تصمیماتمان از نظر دیگران بهترین تصمیم است .
نامه عیب کسان گیرم که بر خوانی چو آب
نیم حرف از نامه خود بر نمی خوانی چه سود؟
ولی ممکن است که اینها فقط یک خیال واحی و خام باشد و بخاطر عدم انتقاد شنوی، دیگران هم از بیان آن به ما کوتاهی کرده و در حبابی که درونش قرار داریم حرکت کنیم و این امر باعث دورتر شدن دوستانمان از ما می شود و کسی که عیب خود را نبیند به بیان عیوب دیگران می پردازد.
« خود فضیحت ، دیگران را نصیحت! »
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم(بقره/44)
آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را از یاد می برید؟
امیدوارم که بتونم خودم به حرفهایی زدم عمل کنم تا آشنایانم از تغییرات من به شوق آمده و شروع به تغییر نمایند.
انشاءاا...